نقش مشاور در ارتقای سلامت جامعه انکارناپذیر است | مردم به مشاوران دارای پروانه تخصصی مراجعه کنند درباره آیت ا... محمدجواد انصاری همدانی، فقیه و عارف معاصر شیعه| در هوای عشق او پر می‌زنم تا عرش اعلی خدا سر کار هم با ما همراه است اهمیت حقوق مردم در قبال یکدیگر در کلام وعاظ| هر چه کنی، به خود کنی خیرین سلامت در حوزه خدمات مشاوره‌ای نقش ویژه‌ای دارند انگیزه‌های بحرانی مردم در مراجعه به مراکز کلینیک و مشاوره در مشهد | مشاوره پیش از ازدواج نیازمند فرهنگ سازی است تاریخ منوّرالفکری در ایران (۱) روشن‌فکری دینی از کمبود نگاه تاریخ‌محورانه رنج می‌برد برگزاری جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام‌رضا (ع) مشهد استقبال زائران و مجاوران بارگاه رضوی از نمایشگاه «در آستان بقیع» بازدید رئیس بعثه مقام معظم رهبری از نمایشگاه «در آستان بقیع» افزایش ۵۰ درصدی ظرفیت پذیرش زائران مددجو در خراسان رضوی به کجا می‌روم آخر؟ بررسی فضیلت امیرالمؤمنین(ع) در حدیث ردالشمس برگزاری نشست تخصصی «وعده صادق» در مشهد مقدس دومین نشست کارگروه ملی امام‌رضا(ع) در مشهد برگزار شد درباره بانویی نیکوکار که بانی روشنایی حرم مطهر رضوی شد شکر نعمت همجواری با امام رئوف (ع)
سرخط خبرها

چیستی حقیقت توبه

  • کد خبر: ۱۹۳۱۲۶
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۷
چیستی حقیقت توبه
طبق تعهد و وعده قطعی خداوند، درصورت رعایت شرایط توبه، پذیرش توبه بنده بر خداوند لازم است.

توبه به معنای بازگشت است و از وظایف بنده و عبد است که باید از مخالفت به موافقت و از عصیان به اطاعت بازگردد و درحقیقت، مرجع او خداست و به‌سوی وی بازمی‏‌گردد و هم لطف خدای سبحان که به‌سوی بنده‏‌ای بازمی‏‌گردد که قبلا او را دربر نمی‏‌گرفت، بنابراین توبه حق‌تعالی، بازگشت او از عقوبت و عذاب، به لطف و تفضل و بخشش است.

پس حقیقت توبه، رجوع است؛ یعنی صرفا به معنای رجوع از گناه نیست، از همین‌رو بازگشت ابتدایی لطف خدا به عبد و نیز توجه مجدد حق‌تعالی بعد از رجوع عبد به خدا، همه مصداق توبه خدای‌تعالی است، درحالی‌که رجوع از گناه درباره خدای‌تعالی اصلا مطرح نیست، بر همین اساس که توبه، هم رجوع خدا به بنده است با لطف و مهربانی و هم بازگشت بنده به‌سوی خداست با تقرب، بنابراین توبه معصومان (ع) نیز به معنای این است که درحال رجوع و تقرب‏‌اند؛ زیرا لازم نیست هر توبه‌‏‌کننده‌ای قبلا گناهی مرتکب شده باشد، بلکه در توبه تنها دوری از خدا مطرح است و انسان سالک نائل به مقام خلیفه اللهی نیز از همین‌‏رو که خود را از خدا دور می‏‌یابد، توبه و استغفار می‌کند.

چنان‏‌که اشاره شد، توبه انسان همواره میان دو توبه الهی است؛ نخست لطف خدا، بنده را دربر می‌گیرد و موفق به توبه می‏‌کند. آن‏‌گاه پس از توبه و بازگشت عبد به‌سوی خدا، بار دیگر لطف حق‌تعالی شامل بنده شده، توبه‏‌اش را می‌‏پذیرد و این، توبه دوم الهی است. مراد از «توبه» در آیه شریفه «اِنَّمَا التَّوبَه عَلَی ا... لِلَّذینَ یَعمَلونَ السُّوءَ بِجَهالَه ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریبٍ فَاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم وکانَ ا... عَلیماً حَکیما» (نساء/۱۷) نیز توبه دوم مربوط به خداوند است؛ یعنی توبه‌ای که خداوند در مرحله نهایی، تعهد داده است آن را قبول کند.

طبق تعهد و وعده قطعی خداوند، درصورت رعایت شرایط توبه، پذیرش توبه بنده بر خداوند لازم است. معنای تعهد الهی به چیزی، وجوب ازسوی خود حق‌تعالی است؛ یعنی واجب از ناحیه خداوند تعالی است نه اینکه بر خداوند متعال واجب است، همان‏‌گونه که بعد از پذیرش توبه و برطرف شدن گناه، مجازات کسی که جرمی مرتکب نشده است، ظلم است و چنین عذاب‌کردنی از خدای تعالی، محال است، نه اینکه بر او محال باشد.

خلاصه آنکه وجوب قبول توبه، لزومی است که خداوند سبحان از سر لطف و رحمت و براساس وعده، آن را تعهد و بر خود واجب کرده است و لزوم تکلیفی و تحمیل از غیرخدا بر خدا نیست؛ زیرا چیزی بر خدا واجب نمی‏‌شود و هیچ چیزی بر خدا حاکم نیست، بلکه حکومت اسمی از اسمای الهی بر اسم دیگر است؛ یعنی رحمت او بر غضب و احسان او بر عدل و مانند آن حاکم می‏‌شود؛ چنان‌که فرمود: «سبقت رحمتی غضبی» که تصریح به دربر گرفتن توبه عبد به دو توبه و لطف الهی، برای آن است که فرد نپندارد بازگشت از گناه مستقلا به دست خود بنده است؛ به همین دلیل خداوند تعالی با عبارتی که نشان از حصر دارد، عهد کرده است توبه گنهکار را بپذیرد، فرمود: «اِنَّمَا التَّوبَه عَلَی ا...»؛ یعنی با «انّما» آغاز کرد و این، دو شرط دارد:

۱. گناه از روی جهالت و سفاهت باشد نه از سر عناد، نفاق و تجری. جهل در اینجا در مقابل عقل و به معنای سفاهت است، نه در مقابل علم یعنی عالم نبودن ـ هرچند علمی هم که اثر عملی نداشته باشد، در حکم جهل است، وگرنه هرگز توبه عالمان پذیرفته نبود، حال آنکه توبه از احکام تکلیفی است و برای عالم و جاهل مشترک است.

۲. گنهکار، زود و بدون سهل‏‌انگاری و تا قبل از زمان احتضار، توبه کند و آن را تا زمان مرگ به تأخیر نیندازد که فرمود: «ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریب». پذیرش توبه در ظرف زمانی باید صورت بگیرد که انسان با اراده خود بازگردد و هنگام اضطرار، چون اختیاری وجود ندارد، بدین سبب توبه پذیرفته نمی‏‌شود. بدین‌سان توبه از گناه، از واجبات فوری است و گناهکار باید بی‌درنگ توبه کند، وگرنه گناهی دیگر مرتکب می‌شود و هر لحظه که توبه را به تأخیر اندازد، گناهش افزون می‏‌شود.

خداوند، پذیرش توبه بندگانی را که از روی جهالت، گناه و قبل از احتضار توبه کنند، بر خود لازم کرده است و افزون‌بر آن به قبولی توبه آنان نیز وعده می‌‏دهد و لذا فرمود: «فَاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم»؛ و از این وعده تخلف نمی‏‌کند؛ چون خلف وعده بر خدا محال است.

اینکه فرمود خداوند تعالی «علیهم» یعنی «بر» عبد توبه می‏‌کند نه به‌سوی عبد، بدین معناست؛ یعنی فیضی است که از بالا بر سر عبد پرتوافکن می‏‌شود و بر عبد ریزش می‌کند، پس تکلیف به توبه، همگانی است؛ هرچند تنها برخی از آن بهره می‌برند و توفیق خاص توبه براساس حکمت برای برخی فراهم می‏‌شود نه برای همه و از این فضل الهی و گرایش و هشیاری زائد، تنها برخی بهره می‌‏برند.

پذیرش یا نپذیرفتن توبه افراد ازسوی خداوند نیز حکیمانه است و براساس مصالحی پنهان است که کسی از آن آگاه نیست و لذا در بخش انتهایی آیه شریفه فرمود: «فاُولئِکَ یَتوبُ ا... عَلَیهِم وکانَ ا... عَلیماً حَکیما»؛ یعنی خدا می‏‌داند چه کسی از روی جهالت، گناه کرده است و بدون سهل‌‏انگاری توبه می‌‏کند تا مشمول لطف حکیمانه الهی شده، توبه‏‌اش پذیرفته شود و نیز می‌‏داند چه کسی از سر عناد و لج‌بازی گناه کرده، توبه را ترک می‏‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->